نقد و بررسی بازی Bayonetta
داستان بازی :
داستان بازی در شهری خیالی در اروپا به نام Vigrid اتفاق می افتد. در سال های بسیار دور فرشتگان و شیاطین با یکدیگر پیمانی می بندند که هرگز یکدیگر را از بین نبرند. اما پس از مدت ها فرشتگان قدرت بسیار زیادی به دست می آورند و سعی می کنند تا مکان های بیشتری را تحت فرمان خود در آورند. در این بین شیاطین و جادوگران زیادی را هم از بین بردند. با این وضعیت، دختر جوانی به نام بایونتا (Bayonetta) که خودش هم نیمی انسان و نیمی از یک موجود شیطانی (فرقه Witchها) است تصمیم می گیرد که در برابر فرشتگان قرار گیرد و نگذارد که موجودات بیشتری به دست آن ها کشته شوند. اما راهی که او در آن قدم گذاشته است چندان هم آسان نیست و فرشتگانی هم که با او مبارزه می کنند، مانند فرشتگان کتاب های داستان مهربان و دل رحم نیستند.
گرافیک:
گرافیک بازی در سطح خوبی قرار دارد اما محیط بازی از جزئیات بالایی تشکیل نشده است. اکثر بافت هایی که در بازی دیده می شوند، کاملا ساده هستند. همین مسئله باعث شده است تا محیط های بازی چندان جذاب به نظر نرسد. طراحی شخصیت های بازی در نوع خود بسیار خوب است. جزئیات در اکثر شخصیت ها به خوبی دیده می شوند. اما زمانی که دوربین از زاویه نزدیک آن ها را نشان می دهد، کاملا مشخص است که بسیاری از مسائلی که ایجاد جذابیت می کرد دیگر جلب توجه نمی کنند. شخصیت ها در این بازی بیشتر از زاویه دید دور و در زمان مبارزه بسیار خوب جلب توجه می کنند. یکی از مسائلی که در گرافیک و محیط پردازی بازی در سطح خوبی قرار دارد، مکان ها و محیط هایی که بازی در آن ها اتفاق می افتد. در اکثر مواقع در مکان هایی مبارزه می کنید که در هیچ بازی تا کنون دیده نشده اند. صحنه سازی ها و فضا سازی های بسیار خوب باعث شده تا قسمت گرافیک با توجه به کم و کاست هایی که دارد بسیار جذاب و خوب به نظر برسند.
موسیقی و صداگذاری:
موسیقی بازی بسیار خوب است. دلیل آن هم می تواند استفاده از آهنگسازان معروفی همچون هیروشی یاماگوچی (Hiroshi Yamaguchi) و ماسامی اوئدا (Masami Ueda) آهنگساز بازی هایی مانند Resident Evil 1,2,3 و Devil MayCry باشد. موسیقی بازی به شدت ریتم تند و هیجان آوری را دارد و شباهت بسیار زیادی هم به بازی های کلاسیک کنسول Sega دارد. شاید اصلی ترین دلیل این موضوع علاقه بسیار زیاد آقای کامیا به کمپانی Sega و کنسول Genesis آن است و از این رو است که آقای یاماگوچی را که در گذشته آثار کلاسیکی همچون Out Run، After Burner و Fantasy Zone را برای کنسول Genesis آهنگسازی کرده بود را به پرژه دعوت کرده است. از نقاط قوت بازی در این قسمت تنوع بسیار خوب موسیقی های بازی است. تعداد بسیار زیادی موسیقی در این بازی قرار دارد و به همین دلیل هیچگاه احساس خستگی و یکنواختی در شما به وجود نمی آید. صداگذاری شخصیت های بازی هم در سطح خوبی قرار دارد. شخصیت اصلی بازی که Bayonetta نام دارد، مانند شخصیت اصلی بازی Devil May Cry یعنی Dante بسیار شوخ طبع است. موسیقی را می توان در کل جزو بهترین قسمت های بازی دانست.
گیم پلی بازی :
در نگاه اول شاهد شباهت های زیاد گیم پلی این عنوان با بازی Devil May Cry خواهید شد. از این رو بسیاری از منتقدان این بازی را به نوعی Devil May Cry با شخصیت زن می دانند. بازی از اکشن بسیار خوب و نفس گیری برخوردار است که به شما فرصت سر خاراندن هم نمی دهد. در بازی تکنیک ها و فن های زیادی وجود دارد که باید آن ها را در طول بازی به دست آورید. این فن ها به قدری زیاد هستند که شما شاید نتوانید تمام آن ها را هم استفاده کنید. حرکات Bayonetta در نبردها بیشتر به رقص شبیه است. Bayonetta دشمنانش را در حالت های مختلف و روش های گوناگون از بین می برد که انجام دادن آن ها هم بسیار سخت است و هم سرعت عمل بالا می خواهد. یکی دیگر از مسائلی که بخش گیم پلی بازی را بسیار جذاب کرده است، این است که بازی در 60فریم بر ثانیه اجرا می شود (اکثر بازی ها به طور معمول در 30 فریم بر ثانیه اجرا می شوند). همین مسئله گیم پلی بازی را برای بازیکنان 2 برابر جذاب می کند. اکشن نفس گیر این بازی آن قدر جذاب است که آن را با بازی هایی همچون God of War ،Ninja Gaiden ,Devil May Cry مقایسه می کنند و حتی گفته می شود که از آن ها هم بهتر است.
نتیجه از بازی:
بازی Bayonetta را می توان جزو آن دسته از بازی هایی دانست که به شدت شما را سرگرم خواهد کرد. این بازی به مدد گیم پلی بسیار خوب خود می تواند شما را ساعت ها پای کنسول خود نگه دارد. این بازی را می توانید روی کنسول های Xbox 360 و PS3 بازی کنید.
کلمات کلیدی :
» نظر